اگر کمی به عقب بازگردیم و تاریخچه جنگ‌ها را بررسی کنیم، مشاهده می‌کنیم که متخصصان نظامی از تکنیک‌های مختلفی برای جمع‌آوری و رمزنگاری اطلاعات استفاده می‌کردند تا دشمنان در صورت شنود موفق نشوند به اطلاعات حساس دست پیدا کنند.

هوش مصنوعی و ترورهای اسرائیل

از رمزگشایی پیچیده کدهای انیگما گرفته تا عملیات جاسوسی، در همه موارد از تکنیک‌های پیچیده‌ای برای جمع‌آوری اطلاعات، رمزنگاری و رمزگشایی اطلاعات استفاده شده است، با این‌حال، تمامی این روش‌ها در گذر زمان تغییر پیدا کرده‌اند. به‌طوری که فناوری‌ها، ابزارهای ردیابی، تحلیل و مقابله با تهدیدات نیز تکامل پیدا کرده‌اند. فایل‌های رمزگذاری پیچیده، جایگزین پیام‌های رادیویی رمزگذاری شدند، به‌طوری که امروزه شکستن پیام‌های رمزنگاری شده یا گذر از لایه‌های امنیتی سخت‌تر از هر زمان دیگری شده است. با این حال، هنوز هم نقطه ضعف مکانیزم‌های امنیتی خطای انسانی است. برای بسیاری، عدم درک مقیاس و تعیین میزان خطرناک بودن یک تهدید بالقوه، عدم درک یا تفسیری از جرایم سایبری و نحوه عملکرد آن‌ها و به دنبال آن عدم اطمینان از امنیت داده‌ها و اطلاعات اولین اشتباهی است که مرتکب می‌شوند و راه را برای نفوذ هکرها به زیرساخت‌ها هموار می‌کنند. اگر تصور می‌کنید همه نقاط ضعف احتمالی که باعث آسیب‌پذیری زیرساخت می‌شوند را ترمیم کرده‌اید، باید بدانید که این دیدگاه اشتباه است و ممکن است حفره‌های امنیتی زیادی مستتر در زیرساخت ارتباطی باشند که از دید شما پنهان باقی مانده‌اند. به همین دلیل است که شرکت‌ها تصمیم گرفتند برای کاهش مخاطرات پیرامون زیرساخت‌های ارتباطی به سراغ هوش سایبری بروند. 

هوش تهدید اطلاعاتی است که از جمع‌آوری، پردازش و تحلیل داده‌ها به‌دست می‌آید و می‌توان برای مقابله با تهدیدهای سایبری از آن استفاده کرد. به بیان دقیق‌تر، هوش تهدید یا هوش تهدید سایبری به اطلاعاتی اشاره دارد که سازمان‌ها می‌توانند از آن برای مقابله با تهدیدهای سایبری استفاده کنند. برعکس داده‌های خام، هوش تهدید برای دستیابی به بینش عملیاتی نیازی به  تجزیه و تحلیل اولیه ندارد. بنابراین، هوش تهدید پس از جمع‌آوری داده‌ها، اقدام به پردازش و تجزیه و تحلیل آن‌ها می‌کنند تا کارشناسان بتوانند از این اطلاعات برای اخذ تصمیمات درست استفاده کنند. هوش تهدید به جای این‌که یک فرایند end-to-end باشد، مبتنی بر یک فرایند چرخشی به‌نام چرخه هوش تهدید است. این فرایند از این جهت یک چرخه است که ممکن است در جریان پیاده‌سازی آن پرسش‌ها و شکاف‌های اطلاعاتی جدیدی ایجاد شده یا نیازمندی‌های جدیدی در مجموعه تعریف شود که بازگشت به مرحله اول را اجتناب‌ناپذیر می‌کنند.

چند ماه قبل بود که نشریه “العربی جدید” در گزارشی فاش کرد، اسرائیل به هرکدام از ساکنان نوار غزه، عددی بین ۱ تا ۱۰۰ تخصیص داده است. در این راستا، هر چه عددِ مربوط به یک فرد، به ۱۰۰ نزدیکتر باشد، این بدان معناست که وی به تشکیلات حماس و دیگر گروه‌های مقاومت در نوار غزه نزدیکتر است و هدفی ارزشمند برای ترور تلقی می‌شود. این نشریه شناخته شده عربی به این مساله اشاره داشته که رژیم اسرائیل از یک فناوری با نام Lavender استفاده می‌کند و اقدام به شناسایی اهداف خود می‌کند. 

البته که دستگاه‌های جاسوسی اسرائیلی نیز هرکدام شیوه‌های خاص خود را برای شناسایی و ترور افراد دارند با این حال، اسرائیل در بحوحه جنگ غزه و تشدید تنش‌ها با لبنان، نگاهی ویژه به استفاده از فناوری‌های هوش مصنوعی برای ترور فرماندهان و چهره‌های برجسته جریان مقاومت دارد. 

بر اساس گزارش‌های مختلفی که تاکنون با محوریت استفاده رژیم اسرائیل از فناوری‌های هوش مصنوعی در راستای کارزار ترور و قتل‌های هدفمندش در نوار غزه و لبنان منتشر شده، این نکته به صراحت مورد اشاره قرار گرفته که اگر برای ترور یک چهره مهم، چیزی بین ۲۰ تا ۳۰ فرد غیرنظامی کشته شوند، این مساله از اهمیت چندانی برای رژیم اسرائیل برخوردار نیست و عملیات ترور حتما بایستی انجام گیرد. 

این دستورکار به عینه نشان می‌دهد که اساسا اسرائیل در کارزار ترورهای هدفمند خود هیچ محدودیت اخلاقی را نیز پیش رویش نمی‌بیند. نکته مهم در این میان این است که تشدید تنش‌ها میان جریان مقاومت و رژیم اسرائیل سبب شده تا در بسیاری از موارد، رژیم اسرائیل مولفه‌های مرتبط با ترور افراد را تعدیل کند. به عنوان مثال، نشریه العربی جدید فاش کرده که اگر فردی در قالب محاسبات فناوری‌های هوش مصنوعی اسرائیلی، نمره‌ای بین ۸۰ تا ۱۰۰ بگیرد، ترور وی قطعی است. 

با این حال، مساله این است که تنش‌ها و درگیری‌های سیاسی و امنیتی اسرائیل سبب شده اند تا این شاخص اُفت کند و حتی برخی به این مساله اشاره داشته باشند که افراد با نمره ۵۰ نیز در اولویت ترور قرار می‌گیرند و البته که مساله کشته شدن افراد غیرنظامی در جریان این قبیل ترورها نیز به هیچ عنوان مورد توجه نیست. اساسا به همین دلیل است که می‌بینیم در جریان برخی از ترورهای چندماهه اخیر اسرائیل در نوار غزه، ده‌ها انسان بیگناه به شهادت رسیده اند و اسرائیل نیز به این مساله توجهی ندارد و آن را بخشی از واقعیت‌های مربوط به کارزار ترورهای هدفمند خود ارزیابی می‌کند. 

تاکنون نقدهای جدی به استفاده اسرائیل از فناوری‌های هوش مصنوعی جهت ترور نیروهای مقاومت در ماه‌های اخیر منتشر و مطرح شده است. به عنوان مثال، بسیاری از منتقدان این سوال را مطرح می‌کنند که اساسا استفاده از فناوری‌های هوش مصنوعی برای شناسایی و ترور نیروهای مقاومت، با این هدف صورت می‌گیرد که تلفات افراد غیرنظامی کاهش یابد و در این زمینه شاهد وقوع فجایع انسانی نباشیم. حال سوال اینجاست: چطور می‌شود که تنها در جنگ غزه شاهد کشته و مجروح و مفقود شدن بیش از ۱۰۰ هزار غیرنظامی بوده ایم؟ 

به بیان ساده تر، چه شده که علی‌رغم استفاده از فناوری‌های هوش مصنوعی، جنگ غزه به خونین‌ترین جنگ قرن بیست و یکم جهان از منظر نرخ کشتار غیرنظامیان تبدیل شده است؟ عده‌ای بر این باورند که اسرائیل قویا ملاحظات مرتبط با استفاده از فناوری‌های هوش مصنوعی در میدان‌های جنگ و اجرای ترورهای هدفمند از طریق آن‌ها را کنار گذاشته است. در حقیقت، آنچه که اکنون برای تل‌آویو مهم است، نه ترور و حذف افراد شاخص، بلکه کشتار بیشتر انسان‌ها است. موضوعی که به زعم اسرائیل می‌تواند وحشت بیشتری را در بحبوحه اوج گیری تنش و درگیری‌های این رژیم با جریان مقاومت ایجاد کند و تل‌آویو این مساله را در راستای منافع خود ارزیابی می‌کند. 

در نهایت باید گفت که بهره گیری گسترده اسرائیل از فناوری‌های هوش مصنوعی و آنچه ربات‌های قاتل خوانده می‌شود و در عین حال، ثبت آمارهای بالای کشتار انسان‌های بیگناه در میدان‌های جنگ غزه و لبنان، بار دیگر این واقعیت که همواره مورد نگرانی بسیاری از تحلیلگران حوزه روابط بین الملل بوده را برجسته کرده که استفاده بی‌ملاحظه از فناوری‌های مدرن و هوش مصنوعی، می‌تواند شرایطی را ایجاد کند که در آن، کشتار انسان ها، هم ساده‌سازی می‌شود و هم در حجمی گسترده رخ می‌دهد. 

یکی از نکات مهمی که در مورد استفاده از فناوری‌های مختلف هوش مصنوعی در میدان‌های جنگ مطرح می‌شود این است که نباید اجازه داد ماشین‌ها و فناورهای مختلف، کنترل میدان جنگ را به دست بگیرند و دست به کشتار بزنند. این همان مساله‌ای است که اسرائیل در رابطه با آن بی تفاوت است و با استفاده از فناوری‌های مختلف، عملا فضایی را فراهم کرده که در آن کشتار در سطوحی غیرقابل کنترلی رخ می‌دهد. 

از این رو، کارزار ترور اسرائیل در غزه و لبنان، به نمود عینی تهدیدات گسترده ناشی از استفاده از فناوری و ربات‌های قاتل در میدان‌های جنگ تبدیل شده است. موجودیت‌هایی که کشتار انسان‌ها را به امری ماشینی و بسیار ساده تبدیل کرده اند.

دیدگاهتان را بنویسید