در خانهتکانیتان که کمکی از دست ما برنمیآید اما اجازه بدهید با بسته خبر خوب روزانهمان به استقبالتان بیائیم و خانه دلتان را تکان دهیم! بهار نزدیک است چیزی نمانده سر برسد و روی درختهای شهر جوانه بزند اما دلتان چی؟! دلتان هم عطر بهار به خود گرفته!
گروه خبر خوب: در خانهتکانیتان که کمکی از دست ما برنمیآید اما اجازه بدهید با بسته خبرخوب روزانهمان به استقبالتان بیایم و خانه دلتان را تکان دهیم! بهار نزدیک است چیزی نمانده سر برسد و روی درختهای شهر جوانه بزند اما دلتان چی؟! دلتان هم عطر بهار به خود گرفته! امام علی علیهالسلام میفرمایند:«بهار دلها قرآن است.» پس با اجازه شما عطر و رنگ بهار را به دلهایمان با قرائت آیهای هدیهکنیم! «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ» همان آیه ای که خداوند در آن میفرماید پس هرکس هموزن ذره ای نیکی کند، آن نیکی را ببیند. خبرخوب امروزمان هم سراسر حرف از نیکی است. نیکی آدمهایی که هم زندگی خودشان را قشنگتر کردند هم زندگی دیگران را. خبرخوبی که 18 ساله شد! همسایههای قدیمی هستند. «فاطمه رستمی» و«بهجت نوری»؛دو بانوی نیکوکار ساکن محله منیریه. هر دویشان پا به سن گذاشتهاند و وقت استراحتشان است اما دلشان نمیآید بچهها را چشم به راه بگذارند. 18 سال است که پا به پای هم برای بچههای معلول مادری میکنند. 18 سال است که هفتهای ۳ روز برای نظافت و حمام بردن بچههای معلول به مراکز بهزیستی نارمک، کهریزک و ازگل میروند. نه کرونا نه مشغلههای زندگی و نه برف و باران خانهنشینشان نکرده. تمام این سالها سر قولشان با بچهها ماندهاند. فاطمه خانم حتی فردای عروسی پسرش هم بچههای بهزیستی را تنها نگذاشت. با تمام خستگیهایش آمد و آستین بالا زد. وقتی از این همه عشق و علاقه میپرسی فقط یک چیز میگوید آن هم اینکه :« آنها منتظر ما هستند، خدا را خوش نمیآید چشم انتظار بمانند.» 18 سال است که با خدا معامله کردهاند. چون کارفرمایی منصفتر و خوشحسابتر از او نمیشناسند. پای حرفشان که بنشینی میگوید هرچه خیر و خوشی در زندگیشان دارند گره خورده به دعای این بچهها. بچههایی که شاید به اندازه تکان دادن پاهایشان هم توان نداشته باشند اما دل پاکشان گرهگشای خوبی است.
عروس و دامادهایی که رایگان زیر یک سقف میروند! نامش را نمیدانیم اما رسمش را چرا! اصلا بگذارید اینطور خطابش کنیم:« پیرمردی که آپارتمانهایش وقف عروس و دامادهاست!» از آن صاحبخانههای بهشتی است از آنهایی که سقف خانهاش مامن آرامش است. سال بیاید و ماه برود یک قران هم به اجاره اضافه نمیکند. نرخ اجارهاش همان است که روز اول گفت. «بابا جان کرایه نمیخواهد صلوات بفرست.» همین! 9واحد آپارتمان دارد. یکی را خانوادهاش ساکن است و بقیه، وقف عروس و دامادهاست. هرسال قرعه به نام یک زوج میافتد و یک سال ساکن خانه این صاحبخانه مهربان میشوند. 25سال پیش وقتی مشغول بنایی خانهاش بوده یک کاسب خوشانصاف چراغ این کار خیر را روشن میکند و پیشنهاد میدهد طبقه بالای خانه را بسازد و بدهد دست عروس و دامادها. تمام این سالها آپارتمانهایش جز عروس و دامادها مستاجر دیگری نداشته. عروس و دامادهایی که برای شروع زندگیشان با چند صلوات صاحب یک سقف و سرپناه میشوند و این از که برمیآید جز آدمهایی که دلشان دریای محبت است؟!